چی شداون خاطره هامون.............
عزيزم دلت بهونه ميگيره
من ميگم خاطره هامون چي ميشه
تو ميگي اونم يه روزي ميميره
اگه از غم نميگم نه اين كه نيست
عزيزم دل من اهل شكوه نيست
برو بعده من با گونه خيس
از عشق من اينجوري بنويس . . .
من ميگم عشقمون حيفه بميره
هرگاه در میان ستارگان آسمان
تک ستاره ای خاموش دیدی
هرگاه دفتر محبت را ورق زدی
هرگاه خش خش برگ ها را احساس کردی
برای یکبار
در گوشه ای از ذهن خود
نه به زبان بلکه از ته قلب بگو
یادت بخیر
نظرات شما عزیزان: